
دوستان، شرح پریشانی من گوش کنید...
داستان غم پنهانی من گوش کنید 
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید ... 
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید 
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟ 
سوختم، سوختم، این راز نهفتن تا کی؟ 
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ...
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم 
عقل و دین باخته دیوانه ی رویی بودیم ... 
بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم 
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود 
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود 



نظرات شما عزیزان:
|